نوروز، از جشنهاي باستاني ايرانيان است. در زمانهاي کهن، جشن نوروز در نخستين روز فروردين (معمولاً مطابق با ?? مارس) آغاز ميشد، ولي مشخص نيست که چند روز طول ميکشيدهاست. در بعضي از دربارهاي سلطنتي جشن يک ماه ادامه داشته است. مطابق برخي از اسناد، جشن عمومي نوروز تا پنجمين روز فروردين برپا ميشد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شايد بتوان گفت، در طي پنج روز اول فروردين جشن نوروز جنبه ملي و عمومي داشت، در حاليکه طي باقيمانده ماه، هنگاميکه پادشاهان مردم عادي را به دربار شاهنشاهي ميپذيرفتند جنبه خصوصي و سلطنتي داشت.
جشن نوروز از آيينهاي باستاني و ملي ايرانيان ميباشد. جزئيات چگونگي اين جشن تا پيش از دوره هخامنشيان بر ما پوشيدهاست. در اوستا نيز هيچ اشارهاي به اين جشن نشدهاست. همچنين از ديد مذهب و باورهاي ديني ايرانيان باستان در ارتباط با اين جشن اطلاعاتي در دست نيست. اگرچه مطالبي کلي در تعداد اندکي از کتابهاي نوشته شده در روزگار ساسانيان درباره جشن نوروز وجود دارد.
با استناد بر نوشتههاي بابليها، شاهان هخامنشي در طول جشن نوروز در ايوان کاخ خود نشسته و نمايندگاني را از استانهاي گوناکون که پيشکشهايي نفيس همراه خود براي شاهان آورده بودند ميپذيرفتند. گفته شده که داريوش کبير، يکي از شاهان هخامنشي (??? - ???)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدايان بزرگ بابليان بود ديدن ميکرد.
همچنين پارتيان و ساسانيان همه ساله نوروز را را با برپايي مراسم و تشريفات خاصي جشن ميگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ويژه خود را پوشيده و به تنهايي وارد کاخ ميشد. سپس کسي که به خوش قدمي شناخته شده بود وارد ميشد. و سپس والامقامترين موبد در حالي که همراه خود فنجان، حلقه و سکههايي همه از جنس زر، شمشير، تير و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حين زمزمه دعا وارد کاخ ميشد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفي منظم وارد کاخ شده و هداياي خود را تقديم شاه ميکردند. شاه پيشکشهاي نفيس را به خزانه فرستاده و باقي هدايا را ميان حاضران پخش ميکرد. ?? روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهاي گلي در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گياه مختلف بر بالاي هريک از آنها کاشته ميشد. در روز ششم نوروز، گياهان تازه روييده شده بر بالاي ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ ميپاشيدند و تا روز ?? فروردين که به آن روز مهر ميگفتند، آنها را برنمي داشتند.
جشنهايي که از آن روزگار به يادگار مانده، هيچ يک به طول و تفصيل نوروز
نيست. نوروز جشني است که يک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوري) به پيشواز آن ميآيد و
جشني ديگر (سيزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سين است.
نوروز در گذشته داراي آداب چندي بودهاست که امروز تنها برخي از آنها برجاي مانده و پارهاي در دگرگشتهاي زمانه از بين رفتهاند. از رسمهاي بجا مانده يکي راه افتادن حاجي فيروز است.
در کتاب بحارالانوار علامه مجلسي درباره نوروز روايات متعددي وجود دارد، در جلد ? ???بيش از ? ???صفحه به نقل از امام صادق نقل شدهاست که به معلي بن خنيس فرمودند:اي معلي! همانا نوروز روزي است که پروردگار جهان از بندگانش پيمان گرفت که او را پرستش کنند، به او شرک نورزند و به پيامبران و امامان ايمان بياورند، نوروز اولين روزي است که خورشيد در آن طلوع کرد و بادهاي ناگهاني وزيدن گرفت و ستاره زمين در چنين روزي ايجاد شد، روزي است که علي در نهروان پيروز شد و گلهاي زمين در آن روز خلق شد، در چنين روزي کشتي نوح بر کوه جودي نشست، همان روزي که جبرئيل بر پيامبر نازل شد، همان روزي که ابراهيم بتها را شکست، روزي که پيامبر؛ علي را بر دوش خود حمل کرد تا بتهاي قريش را سرنگون کند و در چنين روزي است که مهدي ظهور خواهد کرد
خانهتکاني از ديگر آئينهاي نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز (سال نو)خانه تکاني شروع ميشود. در اين آئين، همه وسايل خانه گردگيري و شستشو ميشود و پاک و پاکيزه ميگردد.
چنان زواياي خانه را ميروبند که اگر تا يک سال ديگر هم آن زوايا از چشم خانم خانه پنهان بماند يا فرصت پاکيزه سازي آنها به دست نيايد، قابل تحمل باشد.
وسواس براي اين پاکيزه سازي تا به حدي است که در و ديوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال يکبار نقاشي ميشود.
پس از خانه تکاني، نوبت سبزه کاشتن ميشود. مادران حدود يک هفته مانده به نوروز، مقداري گندم و عدس و ماش و شاهي در ظرفهايي زيبا ميريزند و خيس ميدهند تا آهسته آهسته برويد و براي سفره نوروزي آماده گردد.
کاري که پس از شکل گيري روشهاي جديد ارتباطي مانند نامهنگاري، يا شکل جديدتر آن نامههاي الکترونيکي رواج يافته، ارسال کارت شادباش است؛ يک هفته پيش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهاي شادباش فرا ميرسد، فرستادن کارت شادباش براي همه دوستان و آشنايان، و اقوامي که در ديگر کشورها يا شهرها زندگي ميکنند، البته کاري پسنديدهاست، امروزه و بعد از رواج تلفن بيشتر به يک تلفن براي گفتن تبريک سال نو پس از تحويل سال بسنده ميکنند.
ديد و بازديد رفتن تا پايان روز ?? فروردين ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به ديدن اقوام نزديک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن يا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائي و... ميروند.
روزهاي بعد نوبت اقوام دورتر فرا ميرسد و سر فرصت به ديگر اقوام و دوستان سر ميزنند و ديدارها تازه ميکنند. حتي اگر کساني در طول سال به علت کدورتهايي که پيش آمده از احوال پرسي يکديگر سر باز زده باشند، اين روزها را فرصت مغتنمي براي رفع کدورت ميشمارند و راه آشتي و دوستي در پيش ميگيرند.
از آنجا که مدارس در ايام نوروز تا ?? فروردين تعطيل است، فرصت خوبي براي سفر کردن به دست ميآيد. پس گروه کثيري از مردم به شهرهاي ديگر و نقاط خوش آب و هوا ي کشور که در ايام نوروز از آب و هواي معتدل برخوردار است، سفر ميکنند. اما اين سفرها نيز خالي از ديد و بازديد نيست. مردم به ديدار يکديگر ميروند و ديگران را به شام و ناهار دعوت ميکنند. سفرهاي زيارتي نيز که از ديرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به اين معني که عده زيادي شب عيد به مشهد ميروند و پس از يکي دو روز به خانه و کاشانه خود باز ميگردند.
اغلب مردم، روز اول عيد نوروز سبزي پلو و ماهي، کوکو سبزي و آش مي خورند. اگرچه غذاهايي ديگري نيز رواج دارد. براي مثال کردهاي صبح روز اول عيد خورشت قورمه سبزي مي پزند.
آداب و سنن مربوط به نوروز در گذشته بيش از امروز بودهاست.
تا چند دهه پيش در برخي نواحي ايران، نوروزي خواني مرسوم بودهاست. در گيلان و مازندران و آذربايجان، از حدود يک ماه پيش از فرارسيدن نوروز، کساني در روستاها راه ميافتادند و اشعاري در باره نوروز ميخواندند. اشعاري که بنا بر تعلقات مذهبي شيعيان با مضامين مذهبي آميخته بود و ترجيع بند آن چنين بود:
باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهيد بر دوستان، ...
اين پيکهاي نوروزي در مقابل نوروزي خواني از مردم پول يا کالا ميگرفتند و سورسات نوروزي خود را جور ميکردند.
تا چهل پنجاه سال پيش به راه انداختن «مير نوروزي» نيز يکي از آئينهاي رايج بودهاست. داستان مير نوروزي اين است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروايي شهر را به فردي از پائينترين قشرهاي اجتماعي ميسپردند و او نيز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب ميکرد و فرمانهاي شداد و غلاظ عليه ثروتمندان و قدرتمندان ميداد.
آنها نيز در اين پنج روز حکم او را کم و بيش مطاع ميدانستند و تنها در موارد پولي به چانه زدن ميپرداختند. پس از آن پنج روز نيز مير نوروزي مطابق سنت از مجازات معاف بود و هيچ کس از او بازخواست نميکرد که چرا در آن مدت پنج روز چنين و چنان کردهاست.
حافظ در اين بيت به عمر کوتاه آدمي، عمر کوتاه گل و عمر کوتاه سلطنت مير نوروزي اشاره دارد:
سخن در پرده ميگويم چو گل از غنچه بيرون آي | که بيش از پنج روزي نيست حکم مير نوروزي |